۱۳۹۵ فروردین ۱۳, جمعه

تنکابن (شهسوار)موقعیت ،مراکز دیدنی وده قله کهن




تنکابن (شهسوار)موقعیت ،مراکز دیدنی وده قله کهن

  تنكابن از شمال به درياي مازندران، از مشرق به شهرستان چالوس از جنوب به استان قزوين و از غرب به شهرستان رامسر محدود است. با توجه به متون تاريخي، تنكابن يكي از بخش هاي مهم طبرستان در اغاز اسلام بود. تنكابن نيمي از دوران تاريخي خود را با گيلان همگام بود و از همين رو لهجه مردم اين شهر به گيلكي نزديك است.
تنكاين، كلارستاق و كجور را « محال ثلاثه» نيز مي گويند كه مركز آن خرم اباد بود. شهر فعلي تنكابن در دوره رضا شاه احداث شد. در جنوب خرم آباد آثاري از قلاگردن يا قلعه گردن باقي است . اين قلعه ظاهرا" همان قلعه « تنكا» است كه نام تنكابن برگرفته از آن است. « مولانا اولياء الله » در وقايع سال 506 ه.ق. از قلعه تنكا و «سيد ظهير الدين » در وقايع سال 789 از دژ تنكا نام برده اند.مناطق خرم آباد دو هزار و سه هزار و لنگاي تنكابن از ديدگاه پژوهش هاي باستان شناسي آينده حايز اهميت است.


مراكز ديدني:
قلعه گردن در جنوب خرم آباد، گورستان هاي قديمي معروف به گبري، راه شاه عباسي ، بقعه متبركه « سيد ابوالحسينالمويدبالله » از ائمه زيديه در دهكده « لنگا» و مزار فرزندش معروف به امامزاده قاسم در دهكده « جزما» دو هزار، ساختمان شهرباني قديم، ساختمان شهرداري، پل چشمه كيله و ...

تنكابن و ده قلعه كهن                                                                
 

در كهن سرزمين طبرستان كه از دوران باستان تا امروز هميشه سبز است و استوار، استوار مردان و پايدار زناني زيسته اند كه طبرستان ومازندران را هميشه پاس داشته اند. در روزگاراني كه قدرت از چله كمان مي گذشت و بهشت زير سايه شمشيرها بود، براي پاس اين سرزمين، دژها و قلعه ها ساخته اند. تنكابن، در اين خاك كهن، پرماجراترين بود. از اين رو كوههاي سربه فلك كشيده اش پر از دژ و قلعه است و در اين ميان، ده قلعه تنكابن در تاريخ، هميشه بنام است. دژهايي كه قرنها پيش از حسن صباح ساخته شده است، ولي او و يارانش را نيز كنام و پناهگاه بود. عنايت صياد «كه دبير دبيرستانهاي تهران است، پژوهشي در تاريخ و بناي قلاع تنكابن دارد كه مي خوانيد:

قلعه تنكا يا دژ گليچ (قلعه تنكابن)

در كنار رودخانه گليجان يا «چشمه كيله» قلعه يي بنا شده است كه پي آن از سنگ و ساروج است و بخشهاي بالاي دژ از آجر و چوب «سر» ساخته شده است. چوب «سر» از چوبهاي سخت جنگلي است. دور قلعه را ديواري كشيده اند، از سنگ كه يك دروازه كوچك براي عبور يك نفر دارد! گليج، در گذشته منطقه بزرگي بود و فرمانرواي گليج را «گليجان» يا «اسپهبد تنكابن» مي گفتند كه در اين قلعه سكونت داشت. پيشينه اين قلعه را تا زمان ساسانيان نوشته و گفته اند كه در طول تاريخ ايستاده است و آسيبها ديده است. در كنار قلعه، باغي از پرتقال است و مدرسه يي ساخته اند كه دانسته يا ندانسته از سنگ و آجر قلعه كنده اند و در آن مدرسه بكار برده ند.

• قلعه دوم يا قلعه «گران»
در ضلع شرقي «چشمه كيله» بر بالاي تپه ماهورهايي كه از سلسله جبال البرز فاصله دارد، «قلعه گران» بنا شده است. دروازه بزرگي دارد از چوب و دو اتاق ديده باني در دو طرف آن. به دليل رونق اين منطقه درگذشته كه گذرگاه كاروانها بود، ساختمان اين قلعه نيز مثل «قلعه تنكا» بود كه آثار آن باقي مانده است.
• قلعه كوتي
سومين قلعه از قلاع تنكابن، قلعه كوچكي است به نام قلعه «كوتي» كه دروازه آمد و شد مردم بود. اين قلعه در سمت غرب رودخانه چشمه «كيله» واقع شده است. قلعه «كوتي» در بالاي تپه، يك چاه سنگ چين عميق داشت كه در عمق به يك راه زيرزميني وصل مي شد. راه پنهان كه نگهبانان از آن رفت و آمد مي كردند و به يك اتاق بزرگ ختم مي شد. «كوتي دژ » مركز راهداري بود كه ۵۰ متر ارتفاع داشت و انبارهايي كه درآمدهاي مالياتي در آن ذخيره مي شد، مأموران راهداري در انتهاي اين تپه نگهباني مي دادند و از راه دور علامات نگهبانان قلعه گران را دريافت مي كردند. آنها راهها را ديده باني نيز مي كردند و دشت سبز تنكابن را زير نظر داشتند و به شكايت مردم مي رسيدند و براي آنها كارگشايي مي كردند. از تونلي كه در زير قلعه «كوتي» به دستور اسپهبد گليج كنده بودند، آب ويلهم رود به شرق خرم آباد تنكابن مي رسيد كه هنوز هم به همان شكل داير است.
  
• قلعه سياه لان
سياه لان به معني كوه سياه يا خشم آلود است كه در انتهاي رودخانه دوهزار قرار دارد. در سرچشمه دوهزار چندقلعه وجود دارد كه قلعه سياه لان در مرتفع ترين آنها واقع است كه بالاتر از قلعه «خانه بن» و دشت بزرگ «درياسر» است.
قلعه يا دژ «سياه لان»، تماماً از سنگ است و پر از حفره ها وگودالهاي عميق (تقريباً ده متر) كه از سنگ و آهك كوبيده است. در كف زمين دو اتاق و يك تونل باريك است كه دشوار و به حالت سينه خيز مي توان از آنجا گذشت و پايين رفت. اين قلعه اتاقي دارد از سنگ هاي پهن مربعي شكل كه ارتفاع آن دومتر است و ديوارهايش از سنگ و ساروج است كه سطح بيروني آن را گل اندود كرده بودند تا از دور ديده نشود.
قلعه سياه لان از طرف غرب، تمام آباديهاي الموت را زير نظر داشت و از شرق ناظر بر روستاهاي دوهزار بود(مسيري كه قلعه زير نظر دارد. از همان ابتدا تا حال مسير عبور و مرور روستاييان دوهزار و الموت است) و در فصلهاي بهار و تابستان و پاييز كه عبور و مرور بيشتر بود، كنترل بيشتر مي شد. در فصل تابستان راه پر از برف و يخ مي شد و بسته مي شد. ارتفاع اين قلعه كه بر بالاي كوه بود ۴۱۰۰ متر است.

• قلعه نرگس
قلعه نرگس در منطقه سه هزار واقع شده است و بر بالاي كوهي به همين نام است كه بالاتر از آب گرم تخت سليمان واقع شده است. هردو قلعه يعني «نرگس» و «سياه لان» در انتهاي مخروطي سه هزار و دو هزار قرار گرفته اند كه نرگس بر مسير طالقان و سياه لان بر الموت مشرف است و هردو قلعه بر همديگر مشرف هستند. از طرف شمال نيز راه سه هزار زير نظر نگهبانان «نرگس» بود كه در مواقع خطر سنگهاي بزرگ و سنگين را بر سر مهاجمان فرومي غلتانيدند. در پيرامون «قلعه نرگس» آثار حصار يا ديوار ديده نمي شود. ولي آثار سنگ و حفاري و آهك و ساروج ديده مي شود. «نرگس» نيز به طمع گنج، از كندوكاو سودجويان در امان نمانده است و درحال حاضر جان پناه چوپانان است.

• قلعه ماركو
قلعه ماركو بين تنكابن و سخت سر(رامسر فعلي) قرار دارد. قلعه بر كوهي است منفرد و مثلثي شكل از جنس آهك كه از سلسله جبال البرز جدا مانده است. انتهاي قلعه ديده باني داشت كه مسافران گيلان به تنكابن را تحت نظر داشت ومراقب مهاجمين بود كه از جنگل بيرون مي آمدند و به صورت جنگ وگريز به رهگذران يا قلعه هجوم مي آوردند. تنكابن، بعد از مغول، به گيلان باج و خراج مي داد و اين كار تا اوايل قاجار ادامه داشت و قلعه ماركو بر سر راه اشكور سفلي و سخت سر(رامسر) سر راه گيلان و مازندران قرار داشت. قلعه ماركو را آل بويه متصرف شدند و در آن ديدبان گذاشتند تا كاروانيان در امان بمانند. قلعه ماركو طي صدسال اخير كم كم نابود شد و سنگهاي آن به عنوان سنگ بنا به غارت رفت و قلعه و نصفي از كوه نابود شد. درحال حاضر در اطراف قلعه چند ويلا ساخته اند و مردم براي تفريح و هواخوري به ماركو مي روند!

• قلعه سفيدكوه
قلعه سفيدكوه در ارتفاع ۳۵۰۰ متري دريا دركوههاي اشكور عليا قرار دارد و در دامنه غربي كوه، دشت وسيعي است. در نوك مخروطي قله، آتشگاهي بود كه آثار آن هنوز باقي است و كم كم به زيارتگاه اسلامي تبديل مي شود كه روزهاي جمعه بويژه در بهار و تابستان، مهاجرين و بوميان اشكور در آنجا مراسم مذهبي و قرباني اجرا مي كنند و دو روز در آنجا مي مانند و به روستاهايشان برمي گردند. در رأس مخروط، منطقه يي در ابعاد ۱۰*۴ متر تعبيه شده است و عمق آن دومتر است و مردم از آن به عنوان مسجد و استراحتگاه استفاده مي كنند و بخش ديگري از بنا، آشپزخانه است. در بالاترين نقطه كوه چشمه يي است بنام «ميانكوه»، در بخش جنوبي كوه، قبرستاني است با صدها قبر كه اموات به سبك و شيوه زردشتيان دفن شده اند. نگهبانان قلعه، راه الموت، رودبار و خود اشكور عليا را تحت نظر داشتند.

• قلعه خشن چال
«خشن چال» قلعه كوچكي است در شمال شرقي، سفيدكوه كه راه آن غيرقابل عبور است. بر اثر گسل زايي و فروريختن مسير و اطراف آن، حتي شكارچي ها و كوهنوردان حرفه يي از آن به سختي عبور مي كنند. آثار اين قلعه تنها در نقطه يي از ميانكوه با دوربين هاي چشمي ديده مي شود. نگهبانان قلعه رفت و آمدهاي طرف الموت را تحت نظر داشتند. يك نكته نانوشته و ناگفته نماند كه تمام قلعه هاي تنكابن، روبه سوي غرب (اروميه ـ آذربايجان غربي) است. به روايتي، زرتشت پيامبر در اروميه متولد شده است. به همين دليل، تمام قلعه هاي باستاني ايران روبه سوي اروميه ساخته شده است.

• قلعه ذوات
در رأس يك كوه مثلثي شكل كه يك ضلعش به رودخانه چالوس است و ضلع ديگرش به سردآبرود، جنگل است. و در آن جنگل دوبرج همانند كه قسمت زيرين آنها محوطه ي است با يك راهرو و دالان به طول ده متر مي گويند كه درگذشته هاي دور انبار غله و برنج و كاه بوده در موقع خطر، آتش روشن مي كردند و مردم را خبر مي كردند كه در آن جا پناه بگيرند. اين برج و قلعه كه سنگ و ساروجي است تا زمان علويان آمل رونق داشت. «زيدعلوي» از اين قلعه ديدن كرد ومردم به استقبال او آمدند. اما جانشين او به دست امير اسماعيل ساماني كشته شد.

• قلعه دختر
از ديگر قلعه هاي منطقه تنكابن، قلعه دختر است كه روبروي قلعه «ذوات» است وهم سوي قلعه «بهرام در بسطام». هرسه قلعه بر انتهاي كوهها هستند و با افروختن آتش در قلعه ها، هرسه قلعه همديگر را خبر مي كردند. از قلعه دختر، آثار برج و باروهاي سنگي و اتاقها هنوز باقي است.

• دژ كلار
برتل بزرگي در مركز كلاردشت، آثار دژ بزرگي باقي است كه مركز فرمانروايان كوهستان كلاردشت، كلارستاني، كجور و تنكابن بود وگاهي مقر فرماندهي بلادي بود كه از حاكميت كلاردشت خارج بود. پي دژ سنگي و ديواره هاي آن آجري است و در ابعاد ۵۰۰متر در ۵۰۰متر حصاري بر آن كشيده اند. بخش داخلي دژ طوري ساخته شده بود كه نگهبانان دژ، آسان مي توانستند از كمر وبالاي ديوار راه بروند ولي از بيرون امكان صعود نبود. در بيرون خندقي به پهناي چهارمتر، دورتادور دژ حفر كرده بودند كه امكان ورود به قلعه را غيرممكن مي كرد.
دژ كلار، چهار دروازه داشت و در دو طرف دروازه ها برج هاي ديدباني بود كه از دشت كلار حراست مي كردند. در اطراف دژ پناهگاههايي ساخته شده بود كه آثاري از آنها باقي است و هركدام، خود به نام قلعه معروف است مثل قلعه علمدار، در شرق، «كلار» بر بالاي يال و «رزاكول» و «عثمان قلعه» و «كلومه» يا قلعه «لريزولش سر» كه همه در اطراف دژ كلار بودند و بر اثر حفاري هاي غيرقانوني ويران شده اند. قدمت دژ كلار به زمان ساسانيان مي رسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سید حسین علوی املشی ومختصری از مشخصات این قاتل مجاهدین رودسر در گیلان ( در دهه ۶۰ و...)

  سید حسین علوی املشی ومختصری از مشخصات  این قاتل مجاهدین رودسر در گیلان ( در دهه ۶۰ و...) پاسدار سید حسین علوی املشی معروف به حسین علوی م...